صدای عشق_بهترین وبلاگ اس ام اس و مطالب عاشقانه | ||
[ یکشنبه 92/6/31 ] [ 1:55 عصر ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
یک مرد لاف زن, پوست دنبهای چرب در خانه داشت و هر روز لب و سبیل خود را چرب میکرد و به مجلس ثروتمندان میرفت و چنین وانمود میکرد که غذای چرب خورده است. دست به سبیل خود میکشید. تا به حاضران بفهماند که این هم دلیل راستی گفتار من. امّا ... [ یکشنبه 92/6/31 ] [ 1:42 عصر ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
پرنده بر شانه های انسان نشست .انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت :
[ یکشنبه 92/6/31 ] [ 1:40 عصر ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
آمریکا : 12 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 1 ساعت ماندن در ترافیک ، 4 ساعت تماشای تلویزیون و غذا خوردن ، 1 ساعت کار با اینترنت [ سه شنبه 92/4/18 ] [ 2:56 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
[ سه شنبه 92/4/18 ] [ 2:51 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
بعضیها شعرشان سپید است، دلشان سیاه، بعضیها شعرشان کهنه است، فکرشان نو، [ سه شنبه 92/4/18 ] [ 2:47 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
اگر گناه وزن داشت؛ هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ؛ تو از کوله بار سنگین خویش ناله میکردی ... [ سه شنبه 92/4/18 ] [ 2:41 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
یک درخت میلیون ها چوب کبریت را می سازد [ سه شنبه 92/4/18 ] [ 2:37 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
خانم حمیدی برای دیدن پسرش مسعود ، به محل تحصیل او یعنی لندن آمده بود او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک دختر به نام ویکی هم اتاقی شده کاری از دست خانم حمیدی بر نمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. [ دوشنبه 92/4/3 ] [ 3:43 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
مرد مسنی به همراه پسر25ساله اش در قطار نشسته بودند.در حالی که مسافران در صندلی های خود نشسته بودند،قطار شروع به حرکت کرد.به محض شروع حرکت قطار پسر25ساله که در کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. [ دوشنبه 92/4/3 ] [ 3:40 صبح ] [ حسین حیدری ]
[ دیدگاه ها () ]
|
||
[قالب سایت : هلو تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |